به گزارش سرویس دین و فرهنگ پایگاه تحلیلی خبری 598؛ ساعت 9 صبح وقتی که از ورودی متروی شهید بهشتی بالا میآیم، مردی با صدای بلند میگوید: «کیفها را بگذارید داخل دستگاه» در 3 روزی که از نمایشگاه گذشته، اولین باری است که دستگاه ایکسری آوردهاند. احتمال میدهم رئیس جمهور یا رهبر انقلاب آمده باشند. بعد از ورودی و چک کردن کیفم، خبرها را از توی گوشی تلفن همراهم چک میکنم و متوجه میشوم که آقای رئیسی به نمایشگاه آمده است. او، سال گذشته به بخش کودک و نوجوان سر زده بود و امسال هم به بخش ناشران عمومی.رئیسجمهوری از ناشرانی چون آریانا قلم، چاپ و نشر عروج، انتشارات انقلاب اسلامی، انتشارات کتابستان معرفت، نشر آموت، انتشارات سایان، انتشارات حماسه یاران و ... بازدید کرده است. البته یکی از رسانهها تلاش کرده بود با ناشران خصوصی طیف روشنفکر درباره آنچه در بازدید گذشته است، مصاحبه بگیرد که این ناشران مصاحبه نکرده بودند.این دوره هم شاهد حضور برخی از ناشرانی هستیم که در سال گذشته حضور نداشتند؛ مثل نشر چشمه، ثالث، نگاه و... که مدیر یکی از انتشاراتیها، دلیل غیبت سال گذشتهاش را «شرایط مملکت» ذکر کرده بود، اما این بار هم برگشتند!به غرفه نشر حماسه یاران سری میزنم تا آثارش را ببینم. کتابی که نظرم را جلب میکند، روایت زندگی زهرا صادقی مادر 10 فرزندی است که در ماههای گذشته، خبر مهاجرتش به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، کلی حاشیه به پا کرد. عنوان این کتاب، «پنجرهای رو به خانه ما» بود.امسال بخش اطلاعرسانی و مشاوره کتاب، بسیار برنامهریزی شدهتر از قبل است؛ طوری که اگر نام و نشان ناشری را بخواهید در سریعترین سرعت با کاغذ چاپ شده تحویلتان میدهند و اگر کتابی هم بخواهید، مشاورانی در بخش شبستان هستند که راهنمایی میکنند.
مردم اگر کتاب خوب گیرشان بیاید، هنوز هم برای خرید آن و گرفتن امضای نویسنده صف میکشند و پیگیر حضور نویسنده مورد علاقهشان از ناشر میشوند. وقتی به غرفه نشر کتابستان رفتم تا «دل سوز» مصطفی موسوی را بخرم، یک مرد سن و سالدار داشت از متصدی غرفه میپرسید که فلان خانم نویسنده کی میآید؟ در راهروهای انتهایی شبستان در حوالی ساعت 15 غرفهای بسته است. احتمال میدهم تخلف کرده است؛ تا اینکه علی رمضانی، سخنگوی نمایشگاه کتاب در نشست خبری این رویداد از بسته شدن غرفه یک ناشر به مدت 4 روز خبر میدهد. این جریمه در سالهای گذشته نبود و تنبیه متفاوتی به نظر میرسد. البته آقای رمضانی از محرومیت همان ناشر از گرفتن تسهیلات وزارت ارشاد به مدت یک سال هم خبر داده است؛ این هم نوی نو است و البته جالب! یکی از ناشران از تبلیغ و سوژه سریال «افعی تهران» استفاده کرده است و این متن را برای معرفی کتابش نوشته: «افعی تهران از پدرش خشم داشت؛ چون تربیت جنسی نمیدانست!» ناشر حتی کتاب را به سر در غرفه چسبانده است!
ایستگاههای شارژ تلفن همراه در نمایشگاه کتاب این روزها مشتری فراوانی دارد و مخاطبان از استقرار این ایستگاهها استقبال خوبی کردهاند. اما جلوی ایستگاههای تفکر که مربوط به حجاب و عفاف است و خانمها آنجا را اداره میکنند، شلوغتر است. هرکس رد میشود چند دقیقهای میایستد تا به جواب سؤالهای روی تخته در ذهنش جواب دهد.در همین حین که جلوی ایستگاه تفکر کنار غرفه سوره مهر ایستادهام، اذان میگویند و بعد از اذان از بلندگوهای بیرون صدایی بلند میشود: «در همه نمازخانهها نماز مغرب و عشا به جماعت برپاست.» گمانم قبلاً این جمله را نشنیده بودم.